اولین سرماخوردگی الینا
دوشنبه شب چون من سه شنبه امتحان داشتم با مامان جون از دانشگاه رفتیم خونمون.بابا رضا هم اومد و شب رو خونه ما بودن.شب موقع خواب حس کردم یکم سرت داغه، آوردیم بهت استامینوفن دادیم و خوابیدی.سه شنبه هم نبردمت دانشگته و اولین سرماخوردگیت شروع شد. بخاطر تبت چهارشنبه که نوبت واکسنت بود نبردمت و پیش خانم دکتر هم رفتیم. خانم دکتر هم وزنت کردن و گفتن که 4 کیلو و 600 گرم شدی عزیزدلم. اما انقد گریه کردی که نذاشتی قدتم بگیرن قربون قد و بالات بشه مامان. بعدا نوشت:این روزا دیگه هرچیزی که جلوت میگیریم رو با دستای خوشگلت میگیری و سمت دهنت میبری.تازه چند روز هم هس که آب سیب میخوری.اولش چند روز سیب رو میگرفتیم جلوی دهنت لیسش بزنی.دستمونو میگرفتی...
نویسنده :
مامان فاطمه
18:26